من با باور رفتن تو" تنها با من بمون حتی جدا ...
جدا از اون همه عشقی که تو "کردی قلبم رو صدا ...
چشم من به درد تو مانده شور نیست
تو" رفتی من با این همه غم ..چرا؟
دروغه دروغه دروغه اما دیگه فایده ای نداره بگو با من همینجا که دوسم داری تو"
حتی...با اون همه درد تنها..تنهای تنهای تنها چی بهتر از اینه که باهم باشیم ما ...
حرفی برای گفتن نیست درد های ما شد داغی بر دل که مثل یه ایینه دق مثل یه بختک افتاده به جون ما بی اونکه کسی بدونه درد پنهانم را نه تو" می دونی نه هیچ کس وقتی به عکس تو نگاه می کنم
اما چه فایده که با من نیستی با دیگری هستی و من با دیدن عکس تو بی قرار می شوم
وقتی به جای اون همه حر فهایی که به هم زدیم تو "...حالا...رفتی و من نمی توانم رفتنت را تماشا کنم کاش نمی رفتی